آخرین مطالب
امکانات وب
یه مقداری خستم و شاید این نوشته ایرادات زیاد داشته باشه :
یک ماجرایی این یکی دو روز اتفاق افتاد برام که یکی از تلنگر های نسبتا بزرگ
خدا بود ...
برادر خانومم اومد گفت ماشینو لازم دارم برم تا شهرستان . منم بهش دادم . گاهی
یک حس سوء ظن در من ایجاد میشه نسبت به ایشون ... خیال می کنم که خیلی هم لازم
نداره ولی چون می دونه که اگه ازم بخواد منم بهش می دم میاد و ا سوسوی دل...ادامه مطلب
ما را در سایت سوسوی دل دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 6hesab-rasib بازدید : 29
خداوند انگار قصد داره که پازل نقاط ضعف منو کامل کنه تا با اشراف کامل به اشکالاتم تصمیمو توی این شب ها بگیرم ...
شب قدر طی ماجرایی حالتی در من ایجاد شد که باز به نقطه ضعف دیگه خودم پی بردم .
یک خبر غلط در مورد کسی به من رسید و یک حس عصبانیت در مورد اون شخص در من ایجاد کرد ...
سعی کردم جلو خودمو بیگرم . اما باز عوامل دیگه ای بهش اضافه شدن و عصبانیت منو بیشتر سوسوی دل...ادامه مطلب
ما را در سایت سوسوی دل دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 6hesab-rasib بازدید : 39
نشسته بودم خونه پدرم . داشتم کامنت ها رو بررسی می کردم و به وبلاگ ها سری می
زدم . درهمین حال بودم که پدرم اومد نشست و تلویزیون رو روشن کرد . من یک گوشه
خونه نشسته بودم که تلویزیون دیده نمی شد اما از صداش فهمیدم که کارتون پهلوانانه
! پدر عزیزم رفته بود چند قسمتشو دانلود کرده بود ، گذاشته بود که تماشا کنه :|
منم نتونستم جلوی خودمو بگیرم ، دستمو به سمت بالشت سوسوی دل...ادامه مطلب
ما را در سایت سوسوی دل دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 6hesab-rasib بازدید : 23
حالم حال گریه بود ، اما نمی دونم چرا نمیومد ... گلومو فشار می داد ، اما نمیومد ... احساس می کنم دیروز یه عواملی دست به دست هم دادن که من بشکنم ،
ظرفیتم تکمیل شده بود ، شاید این عوامل کوچک بوده باشن اما وقتی روی هم تلنبار
بشن ظرف آدم پر میشه ... وقتی ظرفت پر می شه کوچکترین بهانه ای کافیه تا عصبانی بشی !!
سینم تحت فشار بود ، به حرم که رسیدم نتونستم منتظر و سوسوی دل...ادامه مطلب
ما را در سایت سوسوی دل دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 6hesab-rasib بازدید : 28
این روزها توی یک حالت حیرت هستم ، یک انتخاب بزرگ پیش رو دارم و هرچی با
افراد مختلف مشورت می کنم و هر چی فکر می کنم به نتیجه خاصی نمی رسم ، همیشه وقتی
مشورت هام رو می کنم کارم به استخاره می رسه و چند باری شده که با استخاره به
نتیجه های خوبی رسیدم .
حرم امام رضا (ع) استخاره کردم . صفحه ای که اومد خوندم ولی چیزی به نظرم
نرسید . بی خیال شدم و راه افتادم به سوسوی دل...ادامه مطلب
ما را در سایت سوسوی دل دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 6hesab-rasib بازدید : 40
تقریبا یه راهی برای هر کدوم از نقاط ضعفم پیدا کردم ولی یکیش هست که هرچی فکر می کنم و می گردم راهی پیدا نمی کنم . دوستان اگر راهی به ذهنشون می رسه لطفا بگید .
مشکل عصبانیت . تحقیر ها باعث میشه عصبانی بشم . نمی دونم که توی اون لحظه باید چیکار کنم . یک حس فشاری توی سینم میاد و هر کاری می کنم که این حس از بین بره نمیره ....
+ تولدم هم مبارک !
کادوی تولد فقط سوسوی دل...ما را در سایت سوسوی دل دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 6hesab-rasib بازدید : 29
چه روز ها و شب های پر احساسی رو پشت سر گذاشتم ،
چه با برکت بود برام این مهمانی خدا ، واقعا خدا برام سنگ تموم گذاشت و این
ماه رمضون بهترین ماه رمضون کل عمرم بود ،،،
چه لحظه های نابی که اشک توی چشمام حلقه می زد و احساس می کردم که چقدر خدا رو
دوست دارم ...
اما این روز های من روز های بی حسی و بی احساسی شده ،
روز هایی که انگار پرنده دلم خوابه ! به جایی پر سوسوی دل...ادامه مطلب
ما را در سایت سوسوی دل دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 6hesab-rasib بازدید : 43
دیشب با دوست خوبم دعای وداع رو خوندیم بالاخره . بین دعا حرف می زدیم و حرف های دلمونو ب دعا اضافه می کردیم ، . همش توی این فکر بودم ک چ طور میشه توی عید فطر خوش حال بود بعد این همه لطف و برکت ماه رمضون ! تا این ک رسید به آخرای دعا ، رسید به جایی ک به برکت این عید از خداوند جایزه می خواست . همون عیدی خودمون . یکی از دوستان مجازی هم دیروز بهم گفت ک انشالله خدا سوسوی دل...ادامه مطلب
ما را در سایت سوسوی دل دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 6hesab-rasib بازدید : 28
درصد بالایی از توجه و حضورم از بین رفته ...
انس من با خودکار و دفترچه ی کوچیکِ توی جیبم کم شده ...
حالاتم گاها میان و عبور می کنن و می رن و من نمی بینمشون !
ماه رمضون همه چیز خیلی خوب و آسون بود . فضا و جَوّی که اون ماه داشت خیلی
عالی بود ...
مسجد گوهر شاد ، دیدار هر روز دوستان خوب ، زبان روزه ، شب های قدر و ...
این فضا خود به خود آدمو هول م سوسوی دل...ادامه مطلب
ما را در سایت سوسوی دل دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 6hesab-rasib بازدید : 29
کلا آدم فوتبالی ای نیستم اما بازی های تیم ملی رو نمیشه نگاه نکرد ! بازی
ایران مراکش که شروع شد خانواده همه جمعشون جمع بود . هیجان بازی خیلی بالا بود و
وقتی اتفاقی می افتاد من نا خوداگاه یه دادی می کشیدم :| همش استرس بود ! تا این
که رسید به دقیق 95 و در حالی که منتظر سوت پایان بودیم مراکش گل به خودی زد و
فریاد و دست با هم همراه شد ... یه دقتی به خودم کردم د سوسوی دل...ادامه مطلب
ما را در سایت سوسوی دل دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 6hesab-rasib بازدید : 41